♥دوست مجازی من...♥
♥ دوست مجازی من...♥
چند وقت است برایت مینویسم
و تو میخوانی
وگاهی تو مینویسی و من میخوانم
دوست مــــــــــجازی من
این روزها درد دلهایمان را
به زبان نمی آوریم
تایپ میکنیم
♥ دوست مجازی من...♥
چند وقت است برایت مینویسم
و تو میخوانی
وگاهی تو مینویسی و من میخوانم
دوست مــــــــــجازی من
این روزها درد دلهایمان را
به زبان نمی آوریم
تایپ میکنیم
آدم برفی مثه یه قرص ماهه
دماغش یه هویج چشاش سیاهه
اگه خورشید بیاد از پشت ابرا
یه دفعه آب میشه اون گوله برفا
(مثل بچه کوچولوها بخون)

![]()

سلام
![]()
به نظرتون من کدومشونم از بین افرادخانواده که داخل شعر اومده؟؟؟
جواب بده جایزه بگیر؟؟؟
منتظرم کی جایزه را میبره
هــــر کیــــم رمـــز خــواســـت بگه
روزگار همچنان می گذرد
تازیانه اش را بر اندامم هرروزاحساس میکنم
سنگینی بارش شانه هایم را خرد کرده
هر ثانیه صدای شکسته شدن استخوان هایم را می شنوم
سکوت میکنم و دم نمی آورم شاید رازیست در این زندگی
که من قادر به درک آن نیستم
امید هایم از پس هم یک به یک
به تلی از خاکستر تبدیل می شوند
باز دل سوخته من به دنبال روزنه ایست برای
امید دوباره
هر روز با این آرزو بر می خیزم
و هر شب آرزوی سوخته ام را دلم دفن می کنم
وای از آن روز می ترسم
می ترسم از آن روز که در قبرستان دلم
جایی برای دفن خاکستر آرزوهایم نباشد
نمی دانم دیگر آن روز چه باید کرد ؟؟؟؟؟
از این راه طولانی که در طلبت و بی تو پیمودم.
دیگر رمقی برایم نمانده که بخواهم بودنت را اثبات کنم؛
پس مهربانم،
خودت با صبوری بودنت را برایم اثبات کن و باش تا باشم...
هـــــــــــــــــــمــــــــــین
Eshgheh-Poch
بـــه نـــا ــم حــضــرت دوســــت
بهانه کرده بازهم دلم تو را
و نمی گیرد ز تو هیچ نشانی را
ترانه ای می سراید چشمانت
و
آن خال هندوی زیبایت
ترانه ای به ژرفای تمامی عاشقانه ها
سکوتی ساده دارد زبان مهر
و
رمزی عارفانه می طلبد در اعماق آسمان
و
در خلسه ی بی شکیب ترنم می کند
نگاهم
اما نمی یابد تراو
هیچ تقصیری ندارد چشمانم که غریب است
و
واسه ای که نشنیدی
بلد نیستم که بد باشم
نگو این نفهمیدی
بذار باشم کنارتو
کنارعطراین احساس
بذارحبس ابدباشم
توی عشقی که واسم رویاست
بذارباگریه این بارم بگم خیلی دوست دارم
اگه بازم پشیمونی بروت اصلا نمییارم
دلم میگیره هر روزی که میبینم تودلگیری
دارم می میرم از وقتی سراغم نمیگیری
نگاهم را از تودزدیدن با این چشمای غمناکم
نمی خواستی بدونی که چقدر دوست دارم
ولی با گریه این بارم مگم خیلی دوست دارم
اگه بازم پشیمونی بروت اصلا نمی یارم
میشه پرنده باشی اما رها نباشی
میشه دلت بگیره اسیر غصه ها شی
حالا که آسمونم دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی محو گذشته ها شی
ترسیده باشی از کوچ اوج و ندیده باشی
واسه یه مشت دونه اهلی آدما شی
تو سایه ها بمونی درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی
دلت بخواد دوباره از ته دل بخونی
از ترس ریزش اشک غمگین و بی صدا شی
میشه پرنده شی اما رها نباشی
می شه دلت بگیره اسیر غصه ها شی
حالا که آسمونم دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی محو گذشته ها شی
ترسیده باشی از کوچ اوج و ندیده باشی
واسه یه مشت دونه اهلی آدما شی
تو سایه ها بمونی درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی
دلت بخواد دوباره از ته دل بخونی
از ترس ریزش اشک غمگین و بی صدا شی
!
حالا فقط و فقط به فکر کاره .حالا جوون بدو کار بدو ، گرگم به هوائیه بین جوون و کار ! بیا و ببین ! جوون باید کار و بگیره تا بهش پول جایزه بدن ، جوونا ئی هم هستن که با دغل بازی به پول می رسن ، اما این جوون ما پاکه و شریف ، کاری و میگیره که بهش قانع نیست و فقط واسه دل خوش کنکه و بس . آخه کارای خوب و با پارتی بازی و این حرفا همه دزدیدن (نه بابا پارتی بازی کدومه ؟!! نگی یه وقت وبلاگت و می بندن ! )
دخترچشم عسلی مونم ، به پاش نشسته و واسش دعا میکنه و به هیچکس جز پسر کاکل زری فکر نمیکنه .
اما به نظر شما آیا این حق این دو جوون ماست ؟!! آیا مشکل از این جووناست ؟ اگه نیست ،پس تقصیر کیه ؟ من نبودم دستم بود ، تقصیر آستینم بود ؟!!
مـن صـبــ ــــ ــــــ ــورمـ ...
صـبــــ ـــــــ ـــــــ ـــور ِ صـبــــــ ـــ ـــــ ــــــور
امـــ ـــــــ ــــــــ ــــا....
دلـــتـنــ ــــ ـــــ ـــ ــــ ــگـــی هـایــ ـــ ــ ـــــ ـــ-
مـنـ چـهـ مـی دانــــنـد
صـبــــ ــــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ــــ ــ ـــ ــرچـیـســـت؟!!؟
غم.......................................حاضر!
درد.......................................حاضر!
دوری.....................................حاضر!
عشق.................................؟؟؟؟؟
بلندتر می خوانم......عشق................؟؟؟
باز هم نیامده ، !!
غیبتهایش از حد مجازش ، دیریست که گذشته ، . . .
اخراجش می کنم !!!!
با آنکه نمی شود اما ، زندگی را ادامه می دهم . . . !
مشق هر شبتان همین باشد
"جای عشق برای همیشه خالیست . . . !"
*** از وقتی که بخواي ازپيشم بري! ***
وقتی تو نیستی ؛ رنگ دریا را دوست ندارم،
شب به پایان می رسد ، شب را نیز دوست ندارم؛ ا
ز لا به لای مریم های خفته با فانوسی کم سو راهی به سویت می جویم و تو نیستی، نیستی تا ببینی که چقدر امشب آسمان زیباتر است اما این آسمان را نیز دوست ندارم
.سالهاست که از قاصدک خوش خبرم بی خبرم . شاید این بار او مرا دوست نداشت ، شاید این بار ، باری فزون تر در پیش داشت و ای کاش در لحظه ی سنگین وداع چشمهایش را به زمین می دوخت تا نمی توانستم از نگاهش تندیسی سازم از جنس پروانه های دشت خاطره
.عقربه های زمان به کندی می گذرند ، شاید می خواهند فرصتم را دوچندان کنند،اما حتی یاسمن ها نیز این را می دانند که کاری از دست من ساخته نیست وتنها در کنج خلوت این اتاق ، من و ماندم و تجسم یک رؤیا ، من ماندم و اشک های التماس ، من ماندم و دست هایی به سوی آسمان بی کران هستی .
اه ای خدایم و صدایی نمی شنوم ، کلامش را می خوانم و خوانده نمی شوم، به خاک می افتم و اعتنایی نمی بینم ، اما این بار قسمت می دهم به پاکی و قداست فرشتگانت، اگر گاهی آنی نبودم که می خواستی دریایی از ندامت و حسرتم را بپذیر
.تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟
ميدونين عشق چه رنگيه؟؟؟
ميدونين عشقق چه مزه اي داره؟؟؟
ميدونين عشق چه بويي داره؟؟؟
ميدونين عاشق چه شکليه؟؟؟
ميدونين معشوق چه کار ميکنه با قلب عاشق؟؟؟
مدونين قلب عاشق براي چي ميزنه؟؟؟
ميدونين قلب عاشق براي کي ميزنه؟؟؟
ميدونين ...؟؟؟
اگه جواب اين همه سئوال رومیدونید که هیچ اگه ميخواين بدونید ! ادامه مطلب زير رو بخونين...خيلي جالب و آموزندس...
این روز ها * میخواهم بنویسم
انسان ها تنهایی ات * ولی از چه؟
را پر نمی کنند * این روزها هیچ چیز سر ِ جایش نیست
فقط خلوتت را می شکنند ! * حتی خودم !
* روزی از همه ی این دیوارهای محکم میگذرم
* روزی ، جایی همین حـوالی شاید ............
این شفق است یا فلق ؟ مغرب و مشرقم بگو
من به کجا رسیده ام ؟ جان دقایقم بگو
آیینه در جواب من باز سکوت می کند
باز مرا چه می شود ؟ ای تو حقایقم بگو
جان همه شوق گشته ام طعنه ی ناشنیده را
در همه حال خوب من با تو موافقم بگو
پاک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا
شاعر مرده ام بخوان گور علایقم بگو
با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش
منظره های عقل را با من سابقم بگو
من که هر آنچه داشتیم اول ره گذاشتم
حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو
یا به زوال می روم یا به کمال می رسم
یکسره کن کار مرا بگو که عاشقم بگو
درخواستی
ناوک خنجر فراق
تو خود بگو چه سازم با این همه گل خشکیده که در این لحظههای دل تنگی زیبایی خود را در گلدان تشنه روح من نثار فراق تو میکنند؟
تو خود بگو چه کنم با چشمان سحرآمیزت که در قاب دل من میدرخشند و خندهها و شادیهایت را نشان میدهند؟
تو خود بگو من چه کنم با این همه فاصله و این حجم کشنده دل تنگی و با دلی که پر میکشد به سوی تو اما از هر طرف با قفس تنگ روزگار برخورد میکند؟
بلاخره تصمـیم خودم رو گرفـتم.
بهم گـفته بود : که دل هر کسی یه قـفـلی داره و این قـفـل کـلـیدی، برای اینکه بتونی دل کسی رو بدست بیاری و تو دلـش بری، باید قـفـلش رو باز کنی.
می گفت: خـیلـیا کـلـیدی ندارند ولی چون طرف مقـابل به راحتی کـلید قـلـبشو بهشون میده، می تونن برن تو قـلـبش هر چند دوسـشم نداشـته باشـند.اما اونی که واقعا دوسش داشـته باشه خودش کـلـید این قـلـب رو داره و دیگه نیازی به کـلـید خود طرف نـیـسـت.
معبودم
ایستاده ا
م زیر آسمان تو تا باریدن دلم را شاهد باشم،دو دل
بودم که بیایم یا نه ،ی
ک دلم را گذاشتم پایین پاییناما
چشم به راه ،آ
ن یکی دلم را که مهرش کرده ام برای حریم رویایی توگرفت
ه ام به انگشت و به نزدت امده امای
هستی منحال
ایستاده ام اینجا زیر آسمان تو ،می
دانمپسرک دختر را ........؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.. . ...فقط فقط پسرا ادامه مطلب را بخونن ودرخواست .. .. ...
وقتی تو نیستی ؛ رنگ دریا را دوست ندارم، شب به پایان می رسد ، شب را نیز دوست ندارم؛ از لا به لای مریم های خفته با فانوسی کم سو راهی به سویت می جویم و تو نیستی، نیستی تا ببینی که چقدر امشب آسمان زیباتر است اما این آسمان را نیز دوست ندارم
.
ادامه مطلب از دست ندی ضرر میکنی
من وفرسایش دل
تووتصمیم و مکان
منوتقدیروزمان
چه شود آخردلتنگی ها؟!!!
آخردلتنگی...خیلی وقته دلم برای خود خود خودم تنگ شده
همون خودی که خیلی وقته گمش کردم
تنها شدم...
شده دور و برت شلوغ باشه
ولی احساس تنهایی کنی؟؟؟
ای کاش هیچ کسو نداشتم ولی خودمو داشتم
اون خودی که سالهاست گمش کردم
دلم بدجوری گرفته..هر طرف که نگاه ميکنم تو رو ميبينم..
عطرتو حس ميکنم و صداتو ميشنوم..اما تو هيچ وقت نيستی...
ميترسم دستاتو تو دستم بگيرم..ميترسم بلور انگشتاتو بشکنم...
می ترسم تو هم مثل من بوی تنهايی و غربت بگيری..
می ترسم اين بغض هزار ساله به تو هم سرايت کنه...
من از مرگ نمی ترسم از رفتن تو می ترسم....
می ترسم تو بری و من نميرم!
می ترسم بدون تو زنده بمونم دلم گرفته...!!
مثل تموم شبهايی که گذشت..!!
مثل تموم شبهايی که بدون تو خواهند اومد...!!
روزگارم از شبهای بی ستاره تو هم تيره تر شده..
تنها يادت هست که اميدسپيده ای هرگز نيومده رو تو دلم زنده نگه ميداره...
ديگه زير بارون خيس نميشم..!!
ياد اون چتری که بالای سرم گرفتی تا ابد با منه..
من و ببخش که هنوز ازت پرم ..
که هنوز نميتونم ازت دل ببرم..
راستی تا حالا شده اون قدر دلت برای کسی تنگ بشه که با شنيدن اسمش هم بغض گلوتو بگيره؟؟؟؟؟
تا به حال شده اون قدر بخوای برای يه نفر بميری که از زنده بودنت هم خسته بشی؟؟؟؟؟
يا شده دلت بخواد زمين و زمان متوقف بشن تا نگاهی که به تو خيره شده لحظه ای بيشتر باقی بمونه؟؟؟
ميدونی... من عاشقم چون فقط يه بار تو دلم زلزله اومد اما از زلزله بم هم مخرب تر.. چون هميشه قلبم واسه يه نفر زد (واسه تو)...ميدونی... تو هيچ وقت نتونستی ذهنمو بخونی..
اشکمو ببينی.. صدامو نشنيدی.. صدايی که خودت خفش کردی..
صدايی که يه روز بهت ميگفت دوست دارم عشق من پاک بود..
عشق من با عشقای حالا فرق داشت وقتی ميگفتم دوست دارم با بند بند وجودم ميگفتم..
اما هيچ وقت نفهميدی..
اما بازم ميخوام از تو بنويسم ..ميدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چون اول و اخر لحظه هام تويی... بذار هميشه پريشونت بمونم ميذاری که ؟؟؟؟؟
تو رو خدا اینم ازم نگیر من میمیرم
۱- یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد
۲ـ یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد تائید وزارت ۱) ارشاد اسلامی۲) وزارت بهداشت۳) وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و … باشد.
۳ـ یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه میشود”مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد”..
۴ـ یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره.
۵ـ یه پسر خوب عکس الکساندرگراهام بل رو قاب نمیکنه بزنه تو اتاقش.
۶ـ یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم ردیف چشماش مثه چراغهای فولکس نمیزنه بیرون..
۷ـ یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت میفرسته.
۸ـ یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع ۳ متریِ هیچ خانمی نمیشینه.
۹ـ یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمیده.
۱۰ـ یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:”ساعت” چند” “کی میای” “کجا” “دیر نکنی یا..
رساند.
روی قبـــرم بنویسید:
" موریانه ها زهرمارتان باد "
این تـَـن کــه می خورید
پـُـر از حسرتهای شیرین بود ...

ســــخـــت اســـت وقتـــی از شـــدت بـــغـــض ،
گـــلـــو درد بگـــیری ...
و هـــمـــه بگـــویـــند ؛
لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!

فقط حسرت بی پایان
یک اتفاق ساده ایم
که جهان را بی جهت ،
یک جور عجیبی جدی گرفته ایم.....!
اگــر درے ميــان مــا بــود،
مــےکــوفتــم؛
درهــم مــےکــوفتــم!
اگــر ميــان مــا، ديــوارے بــود،
بــالا مــےرفتــم، پــاييــن مــےآمــدم؛
فــرو مــيريختــم!
اگــر کــوه بــود، دريــا بــود،
پــا مــيگــذاشتــم
بــر نقشــه جهــان واگــر درے ميــان مــا بــود،
مــےکــوفتــم؛
درهــم مــےکــوفتــم!